لقمان کولبری که یک پایش را روی مین جا گذاشت
“لقمان وحید”۴۱ سال سن دارد وساکن روستای شین آباد پیرانشهر است. سه سال پیش در حین کار کولبری در مرز بر اثر انفجار مین پای چپش را از دست داد. چشمهایش هم به شدت آسیب دید. در بیمارستانهای تهران، تبریز وارومیه چندین جراحی روی چشمهایش انجام شد، اما هیچ نتیجهایی نداشته است. حالا با همسر و دو فرزندش علاوه بر اینکه در یک وضعیت بد معیشتی قرار دارد برای جراحی چشمهایش به ۵۰ ملیون تومان نیاز دارد که توانایی تهیه این پول را ندارد.
مین یک پای لقمان را قطع کرد وحالا توان مالی برای جراحی چشمهایش ندارد
“لقمان وحید” علاوه بر کار سخت کولبری خوشحال بود، که شبها به پیش خانوادهاش برمی گردد. او به امید دیدار دوباره با خانواده از صخره وکوههای سخت بالا می رود، اما صدای یک انفجار مهیب مین، در یک غروب غم انگیز پاییزی تمامی دل خوشیهایش را با خود می برد.
شهرستان “پیرانشهر” در جنوب استان آذربایجان غربی یکی از مناطق آلوده به مین این استان است که تا بهحال شهروندان زیادی را قربانی کرده است. یکی از قربانیان مین در این شهر”لقمان وحید” ساکن روستای شین آباد در پنج کیلومتری “پیرانشهر” است. او اینگونه سرگذشت خودش را تعریف می کند.
“من در یک خانواده کم بضاعت به دنیا آمدم، به دلیل وضعیت بد معیشتی نتوانستم بعد ازاتمام دوران ابتدایی ادامه تحصیل بدهم، مانند بسیاری از مردم این منطقه به کولبری روی آوردم، ابتدا سخت وطاقت فرسا بود، اما بعد به آن عادت کرده بودم وخوشحال بودم، که می توانم خرج خانوادهام را از این کار تهیه کنم”.
” اواخر شهریور ماه سال ۹۷ بود. مانند سایر روزها برای کولبری به سمت مرز رفتم، جایی که مسیر همیشگی کولبران بود، اما ناگهان صدای انفجار مهیبی آمد ومن پرت شدم. گرد وخاک زیادی بلند شده بود، نمی دانستم چه اتفاقی افتاده است، کولبران دیگر خودشان را به من رساندند”.
“جلو چشمهایم تاریک شده بود، کولبران بلندم کردند، بعد از آن جلو چشمهایم یک کم روشن شد، در کمال ناباوری دیدم پای چپم قطع شده است، بلافاصله به بیمارستان پیرانشهر منتقل شدم از آنجا هم به دلیل نبود امکانات کافی به بیمارستان نقده منتقل شدم”.
“در بیمارستان نقده فوری به اتاق عمل منتقل شدم وپای چپم را از زیر زانو قطع کردند، اما به علت خونریزی زیاد، دو روز بعد به بیمارستان تبریز منتقل شدم و۲۷ روز درآنجا در کما بودم”.
“این در حالی بود که هردو چشمم هم به شدت آسیب دیده بود، به بیمارستان فارابی تهران منتقل شدم ، در آنجا هم بر روی هردوچشمم هم جراحی انجام شد، بعد از یک هفته به خانه برگشتم، درد چشمها وپاهایم خیلی زیاد بود. سه ماه بعد دوباره به تهران برگشتم دوباره چشمهایم جراحی شدند اما هیج نتیجهای در بر نداشت”.
خانواده لقمان که مستاجر وصاحب دوفرزند است تنها درآمد آنها، کار همسرش است که کارهای زیادی برای کمک به معیشت خانواده انجام داده است، مانند باغداری وکار در رستوران.
لقمان می گوید: “بعد ازعمل در تهران هیچ نتیجهای نگرفتم، برای همین دوباره به بیمارستان تبریز منتقل شدم و در آنجا هم مورد عمل جراحی قرار گرفتم، اما چشمهایم خوب نشدند”.
به نظرمی رسد رنج های لقمان برای به دست آوردن بینایی کامل وخلاصی از درد چشمهایش تمامی ندارد ودوباره به بیمارستان ارومیه منتقل می شود، تا برای چهارمین بار چشمهایش جراحی شود.
“وقتی به خانه برگشتم، به پیشنهاد یکی از آشنایان به بیمارستان ارومیه رفتم ودر آنجا هم برای چهارمین بار جراحی شدم، اما هیچ سودی نداشت، چشمهایم الان خیلی خارش دارد وبعضی مواقع از شدت درد خواب ندارم، بینایی چشمهایم روز به روز کمتر می شود”.
پرونده لقمان علیرغم تلاش زیاد به بهانه اینکه در مرز مجروح شده است، به هیچ نتیجهای نرسیده است، لقمان حتی به پرداخت جریمه هم محکوم شده است.
“از نیروهای هنگ مرزی شکایت کردم، اما در کمال ناباوری به پرداخت ده ملیون تومان جریمه محکوم شدم، که با تلاش وکیلم حکم به یک سال تعلیق وپنجاه هزار تومان جریمه کاهش یافت”.
“حالا چشم راستم باید عمل شود وچشم چپم هم سه ترکش درآن جا مانده است، آخرین بار به پزشکی در شیراز مراجعه کردم ، برای جراحی هردوچشمم ۵۰ میلیون تومان هزینه لازم است، من هم هیچ پس اندازی ندارم ودر وضعیت بد معیشتی به سر می برم.