باقیماندههای جنگ و آرزوهای بربادرفته کودکان
لیلا علیکرمی، وکیل دادگستری: نهم تا سیزدهم آذر، چهاردهمین اجلاس کشورهای عضو کنوانسیون منع مین، در مقر سازمان ملل متحد در ژنو برگزار شد. در این نشست کشورهای عضو کنوانسیون منع مین گرد هم آمدند تا اقدامات گذشته خود در عاریکردن جهان از این شیاطین خفته را بررسی کنند و همچنین برای آینده برنامهریزی کرده و برنامهای برای عمل مؤثر و اجرائی تدوین کنند تا زودتر به اهداف مندرج در کنوانسیون دست یابند. یکی از موضاعات مهم که کشورها درباره آن بحث کردند، اقدامات صورتگرفته درباره کاهش تلفات انسانی ناشی از انفجار مینهای ضدنفر است؛ مسئلهای که گریبان کشورهای آلوده به مین را گرفته است. مطابق گزارش مانیتور- نهاد تحقیقی کمپین مبارزه با مینهای زمینی- در سال ۲۰۱۴، ۳۶۷۸ مورد تلفات در سطح جهان ثبت شده است که در مقایسه با ۳۳۰۸ مورد در سال ۲۰۱۳، ١٢ درصد افزایش را نشان میدهد. اکثر قربانیان تلفات ثبتشده ناشی از مین و سایر ادوات باقیمانده از جنگ که وضعیت آنها شناخته شده، غیرنظامیان (حدود ۸۰درصد) هستند. در سال ۲۰۱۴، ٣٩ درصد قربانیان تلفات را که سن آنها مشخص شده بود کودکان تشکیل دادهاند. در ایران نیز هر ساله کودکانی قربانی مین میشوند. در دو سال گذشته، ۱۹ کودک در ایران قربانی مین شدند که از میان آنها چهار نفر کشته شدند. ۲۶ مهر ۱۳۹۲ بود که بازی کودکانه هفت کودک مریوانی، بر اثر انفجار مین زیر درخت گردو روستای نشکاش، تبدیل به کابوسی شد که هنوز هم بچههای روستا از یادآوری آن وحشت دارند. در این حادثه تلخ، «گشین کریمی»، ۱۱ ساله یک پایش قطع شد و «آلا روبینا»، ششساله چشم راستش ضربه دید و متأسفانه بیناییاش را از دست داد. هنوز مدت زیادی از حادثه نشکاش نگذشته بود که دانا یوسفی، پسرکی که همراه خانوادهاش برای گردش به سر پل ذهاب رفته بود، پایش را روی مین جا گذاشت. ۱۰ اسفند ۱۳۹۳ بود که انفجار مواد منفجره و مهمات عملنکرده باقیمانده از دوران جنگ، در یکی از مناطق عشایری استان ایلام منجر به زخمیشدن پنج دانشآموز پسر شد. این دانشآموزان در یک مدرسه عشایری کوچک در روستای جعفرآباد مشغول تحصیل بودند. یکی از این کودکان محمدهادی نام داشت. او بخشی از پای چپ خود را بر اثر انفجار از دست داده بود؛ اما پزشکان مجبور شدند پای راست او را هم قطع کنند. مدتی بعد از قطع پای دوم، محمد هادی دیگر دوام نیاورد و شب عید و سال نو بود که خانوادهاش سوگوار او شدند. ایران کشوری است که مینهای زیادی را در دل خود جای داده است و باوجود پاکسازیهای صورتگرفته هنوز مینهایی در دل خاک باقی مانده و از میان شهروندان عادی قربانی میگیرد؛ درحالیکه که کودکان قربانی مین و خانواده آنها با مشکلات زیادی دستوپنجه نرم میکنند، فقط تسهیلات محدودی برای حمایت از آنها وجود دارد. یکی از مشکلات عمده این کودکان کُندبودن روند رسیدگی به پرونده آنهاست. افراد صدمهدیده از مین باید جانباز محسوب شده و دولت به وضع درمانی آنان رسیدگی کند، ولی متأسفانه به پرونده این افراد با سرعت و دقت رسیدگی نمیشود؛ برای نمونه با اینکه گشین، ۴۵ درصد و آلا ۳۵ درصد معلولیت دارند تاکنون اقدامی درباره مقرری ماهانه آنها نشده است؛ یعنی در واقع کمکی از نهادهای مربوطه دریافت نمیکنند؛ بنابراین نبود کمکهای مالی در طول درمان برای کودکان و خانواده آنها از دیگر معضلات قربانیان مین است. در یک مصاحبه، یدالله پیکانی، پدر امیرحسین و امیرمحمد، دو کودک حادثهدیده در ایلام، گفته بود: «او فقط در یک نوبت برای انتقال کودکش از بیمارستان به خانه ۱۵۰هزار تومان کرایه داده و هزینههای جانبی برای خانواده او که یک دامدار ساده است، بیش از حد توان است». رسیدگینکردن به وضعیت آموزشی کودکان حادثهدیده یکی دیگر از مشکلات پیشِروی این کودکان است. کودکانی که بر اثر انفجار مین عضوی از بدنشان را از دست میدهند، مثل دوران قبل از حادثه، امکان حضور عادی سر کلاس درس را نخواهند داشت. اکثر افراد آسیبدیده ساکن روستاها هستند و در نتیجه امکانات حملونقل مناسب نیز وجود ندارد و اکثرا راهها هم هموار نیستند. این امور منجر به خانهنشینشدن این کودکان میشود و گاهی اوقات وقفه در تحصیل و معلولیت، بهطورکلی آنها را از ادامه تحصیل بازمیدارد؛ بنابراین فراهمکردن وسایل کمکآموزشی و معلم برای دوره درمان و نقاهت بسیار مهم است. در سال ۱۳۷۲، مجلس قانون برقراری حقوق وظیفه یا مستمری بازماندگان آن دسته از مهاجران و کسانی را که به مناطق جنگی مراجعت کرده و به علت برخورد با مواد منفجره معلول یا فوت میشوند، تصویب کرد. این قانون در عمل با مشکلاتی مواجه شد که در نتیجه چندینبار اصلاح شد، ولی همچنان وضعیت حقوقی قربانیان مین ناخوشایند است؛ بهطوریکه میتوان ادعا کرد از آنها حمایتی شایسته نمیشود؛ بنابراین به نظر میرسد انجام اقداماتی از قبیل شناسایی و تشکیل پرونده برای کودکان آسیبدیده، تخصیص بودجه درمانی برای کودکان که دربر گیرنده درمان اولیه، جلسات روانشناسی و مشاوره، هزینههای جانبی برای کودک و یک همراه او، تخصیص بودجه برای آموزش کودکان در دوران درمان و نقاهت، فراهمکردن امکانات رفاهی برای کودکانی که معلول میشوند، انجام اقدامات لازم برای برگرداندن کودکان آسیبدیده به روال طبیعی زندگی و ایجاد واحد حقوقی برای پیگیری پرونده کودکان آسیبدیده است ازجمله کارهایی است که میتواند در بهبود وضعیت کودکان قربانی مین مؤثر باشد.